، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

دفتر خاطرات یه پرنسس آبان ماهی به نام پانیسا

بدون عنوان

1391/2/18 11:59
نویسنده : مامان عسلی
194 بازدید
اشتراک گذاری

امروز که اومدم پای نت !! دیدم میتونم یه وبلاگ اختصاصی با عنوان نی نی درست کنم که دست به کار شدم اینجا هم برای یه خونه مجازی دیگه بسازم

حالا امیدوارم که خوب ازش حمایت بشه و بعد از چند وقت این مطالب نپره هر چند که بشه ازش نسخه پشتیبان تهیه کرد!!!

 

خلاصه کشمش خانم کم کم مطالبی که توی وبلاگ قبلیت بودو برات اینجا کپی میکنم

حالا از امروز و دیروز بگم

دیشب بابایی رفت و خونه جدیدو قراردادشو نوشت و ما حدود 20 روز دیگه اسباب کشی داریم این خونه کمی بزرگتره (خداروشکر)

دیروز هم منو شما رفتیم خونه مامان جونی یا به قول خودت ماماچو !!! و اطراف خونه اونا دنبال خونه گشتیم که متاسفانه چیزی عایدمون نشد

کلی خسته شده بودیم هم من و هم بابا

از خونه ماماجون که اومدیم رفتیم محله خودمون دنبال خونه که الحمدالله بالاخره هم پسند ما شد و هم با بودجه ما همخونی داشت

تو این چند وقت اخیر به جهت مریضی که یک ماه پیش دچارش شدی و زیاد رفتی دکتر فکر میکنی داخل هر جایی که میشیم رفتیم دکتر!!!!!

هر وقت میخواستیم بریم داخل خونه ای و ببینیم گریه میکردی و تا اینکه دیروز دیگه کاملا برات مسلم شد که از دکتر خبری نیست و میخوایم خونه ببینیم

یاد گرفتی میگی خوخونو یعنی خونه!!!

تازه دیگه شده ورد زبونت همش میگی دوتر دوتر یعنی همون دکتر !!!

بهت میگم لباس بپوش بریم ددر میگی ددر ددر بعد یهو میگی دوتر دوتر!!!!! لوس شدی

به پماد میگی پنا و بعضا پناد   !!!! و اگه بخوام بخوابونمت باید یه پنا دستت بگیری تا بخوابی هههههه

از جمله کسایی که خیلی دوسشون داری بعد از منو بابایی مامان جون و سارا هستن

روزا راه میری همش میگی سارا قبلتر میگفتی سا اما الان یاد گرفتی و میگی سارا با یه تلفظ کاملا کودکانه و شیرین

بهت میگم اگه غذا نخوری چی کارت میکنم میگی پوشت یعنی میزاری پشت در !!!!!!

واسه اینکه بتونم یه لقمه غذا به خوردت بدم کلی ادا از خودم در میارم باهم میرقصیم و بعضی وقتا هم به پشت بوم میریم !!!!!

ادای نماز خوندن منو در میاری و یا تسبیح میگیری تو دستت و زیر لب زمزمه میکنی

دو روزی هست که برای چند ثانیه می تونی روی پاهات وایستی و دو سه قدمی بر داری

خودت هم خیلی دوست داری راه بری اما بس که ضعیفی زانوهات قوت نداره

برای اینکه تشویقت کنم به راه رفتن میگم اگه تاتی کنی و وایستی برات دمپایی میخرم بعد میگی جیش

یعنی دمپایی بپوشی و بری دستشویی و جیش کنی !!!!!

امسال اولین بار سارا بستنی خرید و یاد گرفتی بستنی چیه و الان که بستنی میخریم میگی سارا

البته تابستون گذشته بستنی میخوردی اما چون کوچیکتر بودی یادت نمیاد

هر دفعه میریم حمام میگی نی نیه یعنی نی نی هم بیاریم بشوریم

فعلا بای بای دخی مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)